خلاصه داستان:
داستان فیلم در ارتباط با رضا که فردی معلولی است میباشد که قصد ازدواج با دختر خاله معلول خود را دارد ولی به خاطر مخالفت پدرش  نمی‌تواند رضایت مادربزرگش را که تنها ولی اوست بدست آورد. رضا با دختر سالمی آشنا می‌شود و ...

خلاصه داستان:
داستان فیلم در ارتباط با مرد افغانی میباشد که پس از سال ها همسرش را در حمله گروه طالبان از دست داده است. او به همراه دو دخترش برای برپایی جشن ازدواج دختر بزرگترش به شهر کابل باز میاییند. اما در برگزاری مراسم عروسی زنی را می بیند که صدایی آشنایی  دارد و او خیلی کنجکاو میشود که ببیند او کیست و …

خلاصه داستان:

داستان فیلم در ارتباط با معضل سینما میباشد و بیانگر این است که با پارتی , پول و زیبایی ممکنه بتونی در سینما سوپر استار بشی اما نمیتونی بازیگری بشی که در دل مردم جای بگیری ...

خلاصه داستان:
داستان فیلم در ارتباط با خانمی که مدیر شرکت است میباشد که به دلیل اینکه نتوانسته ازدواج موفقی داشته باشد با سخت گیری به کارمند خود زمینه دخالت همسر او را فراهم کرده که باعث میشود…

خلاصه داستان:
داستان فیلم در ارتباط با اختلاف دو همسایه قدیمی "مهران رجبی و میرطاهر مظلومی"  بر سر یک خانه که بر اثر گران و قیمتی شدن خانه شده,  میباشد و ...

 خلاصه داستان :

داستان فیلم در ارتباط با آشنایی دو زن جوان از موقعیت های کاملا متضاد اجتمایی میباشد که هر کدام با انگیزه متفاوتی زندگی می کنند و این آشنایی زمینه تجریه های محتلفی را برای هر دو نفر فراهم میکند .

خلاصه داستان:
فیلم، داستان شهرام و بهرام، برادران دوقلویی است که از ناحیه کتف و شانه به هم چسبیده‌اند. آنها از نظر ظاهر و عقاید به ‌شدت با یکدیگر متفاوتند اما مجبورند همدیگر را تحمل کنند.

خلاصه داستان:
صیف اله خان از دنیا رفته و طی یک وصیت عجیب تمام فرزندانش را از ارث محروم می کند. اما یک شرطبندی برای رسیدن به ارث وجود دارد و آن ازدواج دو پسرش تا قبل از رسیدن مراسم چهلمش است. اما موضوع به این سادگی نیست و اتفاقات عجیب تری پیش روی آنهاست…

خلاصه داستان:
محترم و حسین مطابق یک سنت خانوادگی، با هم نامزد می شوند تا در جوانی به ازدواج هم درآیند. والدین حسین در اجرای مراسم دیرین، با دیدن شبحی نگران آینده این ازدواج می شوند. در تابستان 1342، شایعه راجع به زلزله تهران شهر را خالی از سکنه کرده است و محترم در راه بازگشت به خانه، میان خیال و واقعیت شبحی را بر بام خانه شان می بیند و دقایقی بعد در چند متری خود در آشپزخانه… آنچنان هراس وجودش را در بر می گیرد که ابتدا یارای حرکت ندارد و بعد با فریادی بیهوش می شود…این شبح کیست؟ و از کودکی تا جوانی آنها چه نقشی داشته است، سؤالیست بی جواب!

خلاصه داستان:
سامی سه سوت و هوشنگ، قصد سرقت از یک گاو صندوق را در خیابان جردن دارند و ماجراهای عجیب و غریبی پیش می آید و…

خلاصه داستان:

مهریه ای به وزن خانم تعیین شده و وزن خانم زمانی حساب میشه که مهریه رو به اجرا گذاشته … اون وقت خانم تصمیم میگیره که خودشو جاق کنه مگر اینه…

خلاصه داستان:
عزیز بعد از مدتها موفق به خرید یک ون می شود و در خط راه آهن تجریش مسافرکشی می کند، او با یک مسافر مواجه می شود که اتفاقات بسیار طنزی را رقم میزند و …

خلاصه داستان:
داستان چند جوان است که دور هم جمع شده اند تا تئاتری را آماده و در خارج از کشور به روی صحنه ببرند. در این میان تنها نفری که حقیقت رفتن خود را به والدینش می گوید دچار مشکل می شود و گروه بین دو راهی رفتن و نرفتن قرار می گیرد و…

 خلاصه داستان :

داستان فیلم در ارتباط با سعید میباشد که از فردی طلب کار میباشد و آن فرد به جای پول کلی هندوانه به سعید میدهد . ازطرفی هم نامزد سعید همراه با خانوادش راهی تهران هستند و ...

 خلاصه داستان:
مریم دختر بهنود امین (وکیل دادگستری) در مسیر بازگشت از دادگاه طی تماسی با پدر وداع کرده و خودکشی میکند و این سر آغاز درگیری بهنود (ایرج قادری) با شبکه ای مخوف می گردد..

 خلاصه داستان:

داستان دو برادر را روایت می‌کند که یکی از آن ها رئیس بانک و دیگر تعمیرکار ماشین است و بر اثر ماجرایی این دو برادر با یکدیگر جا به جا شده که این اتفاق به روند و شکل گیری داستان کمک می‌کند

خلاصه داستان:
فیلم مربوط به زندگی زنی به نام آذر است که مدتهاست بعد از دست دادن همسرش با فرزند معلول و عقب مانده‌اش زندگی می‌کند. او در این سال‌هایی که مجبور بوده زندگی محدود و آبرومندی را برای خود و پسرش فراهم نماید از طریق خدمتکاری، بسته بندی سبزیجات و ترشی درست کردن امرار معاش میکرده. اما آذر که مدتها با توجه به اینکه گزینه های مناسبی هم برای ازدواج داشته، تصمیم گرفته بود بی شوهر زندگی کند، از تصمیم خود عقب نشینی می کند و می خواهد به خواستگاری مردی بدون حضور پسرش پاسخی مثبت بدهد!

خلاصه داستان:
در شبی سرد و بارانی، پیش از آنکه موسی به خانه برسد، همسرس راحله بر اثر درد زایمان جان می سپارد. موسی در تمام عمر فکر میکند که باعث مرگ راحله شده است. او تمام وحود و عشق خود را پای جعفر تنها یادگار راحبه میریزد و…

خلاصه داستان:
پسر بچه ای به نام لطیف که در خیابان های تهران گل فروشی میکند تصمیم میگیرید برای یافتن خانواده خود به شمال کشو برود. او در این مسیر دختر جوانی را که از زندکی ناامید گشته به همراه خود به شمال می برد تا با پیدا کردن مادربزرگ خود، یک خانواده را تشکیل بدهد. اما دست آخر کسی را در خانه روستایی پیدا نمیکند..

خلاصه داستان:
فضای ملتهب آبان ماه سال ۱۳۵۷ سرنوشت ۵ گروهی را که می‌خواهند با آخرین پرواز از ایران خارج شوند به هم گره می‌زند و در این میان یکی از ماموران اصلی ساواک در جستجوی مدرکی است که هویت مخالفان را می تواند فاش سازد…

خلاصه داستان
حدیث مسرور در لابلای خاطرات پسر عموی خود سیاوش مسرور با دختر جوانی مواجه می‌شود که زندگی هر دوی آن‌ها را دستخوش تغییر قرار می‌دهد.

خلاصه داستان : سه مرد که عازم جایی برای دزدیدن کابل های دکل برق هستند،بر اثر حادثه ای یکی از آنان جان خود را از دست می دهد و در این حین پیرمردی این واقعه رو می بیند و براثر درگیری با دو مرد دیگر جان خود را از دست می دهد و…

خلاصه داستان:

اختلاف زن و شوهری بعد از 17 سال باعث جدایی آنها می شود و به مدت سه سال از هم جدا زندگی می کنند و دختر این زوج با شرایطی باعث برگشت به زندگی آن دو می شود…

خلاصه داستان:
شراکت یک مرد و زن روی ساختن یا نساحتن یک ملک باعث میشود اقای جعفری تعدادی از پسران فامیل را برای اجرای نقش خود به ساختمان بیاورد ولی از طرفی خانم مصباح هم بیکار ننشسته…

خلاصه داستان: پسر نوجوانی به نام سینا که به دلیل زیاده‌روی در انجام بازی‌های کامپیوتری دچار توهماتی شده و والدین او نیز توجهی به این امر ندارند.

خلاصه داستان : داستان این فیلم مربوط به اواسط دهه ۶۰ و اوج دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق است که قصه مردی حدود ۵۰ ساله در تهران را روایت می‌کند که مشغول قاچاق نوارهای لس آنجلسی و فیلم‌های ویدئویی بوده و در اثر یک اتفاق در می‌یابد که توموری در سر دارد و تا دو ماه دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند..

خلاصه فیلم اخراجی ها ۳   :

افراد دسته اخراجی ها از جنگ برگته اند و هر کدام در گیر وقایع زندگی خود هستند. در یک برنامه تلوزیونی با پخش تصاویری از دوران جنگ از بینندگانی که (مجید سوزوکی) را می شناسند در خواست می شود که تماس بگیرند و اخراجی ها …

خلاصه داستان: اسلان (مهران غفوریان) زندگی آرامی در روستا در کنار همسرش دارد. او به علت بدهی اندکش و جاذبه های شهر تهران به این کلان شهر کشیده می شود. اسلان در شهر با چنگیز (علی صادقی) آشنا می شود و سز از تکدی گری در می آورد اما…

خلاصه داستان: گروهی در حال ساخت فیلم سینمایی با بازیگر اصلی به خاطر دستمزدش دچار مشکل می شوند. تهیه کننده تصمیم می گیرد از بین دانشجویان رشته بازیگر اصلی خود را انتخاب کند از این رو تراکت چاپ می کند، اما تراکت ها به دست مردم می افتد و…

خلاصه داستان : قصه فیلم “جابه جا” درمورد یک آدم ساده‌ای است که با فرمانده زمان جنگ جابجا می‌شود.

خلاصه داستان : الهام در آستانه ازدواج بینی اش را به خاطر بزرگ بودن و حساسیتی که مادر داماد نسبت به آن دارد ، عمل جراحی میکند او برای تغییر عکس شناسنامه وارد مشکلات جدیدی می شود که ماجراهیی را برایش بوجود می آورد…

خلاصه داستان:
داستان چهار جوان را به تصویر می‌کشد که در اثر وقایعی با یکدیگر مواجه می‌شوند و ماجراهای طنزی بین آنها رخ می‌دهد…

خلاصه داستان :
رضا، معلمی ساده و درستکار که به سن میانسالی رسیده و در برقراری ارتباط با زن‌ها دچار مشکل است، با دختری پاستیل فروش آشنا می‌شود. دختر، برای پیوند کلیه خواهرش با مشکل روبروست و رضا را ترغیب به کارهایی می‌کند که باب میلش نیست و…

Khabam Miad

خلاصه داستان : داستان حامد آبان عکاس حرفه‌ای مجلات و روزنامه ها است که با خواندن کتابی چنان تحت تاثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال زایی می‌شود که با لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می پیوندد و با عنوان نارنجی پوش لیسانسه به شهرت می‌رسد اما اعتبار و محبوبیت حامد زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیب‌های عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر می‌برد…

خلاصه داستان : در پی سرقت از یک جواهر فروشی ، محمدرضا گلزار ستاره سینما گروگان گرفته می شود . فیلم روایت هایی موازی از زندگی آدم هایی است که در پی این فیلم درگیر ماجراهای خاصی می شوند .

خلاصه داستان : سه روز تعطيل است و چند خانواده جوان براي تفريح راهي شمال اند. آنها دانشجويان سابق دانشكده حقوق هستند. سپيده و همسرش امير يك دختر خردسال دارند. شهره و همسرش با دو فرزند خردسال شان هستند كه يكي از آنها آرش است. نازي و منوچهر نيز تازه ازدواج كرده اند. احمد نيز كه سالها در آلمان اقامت داشته و به تازگي از همسر آلماني اش جدا شده همراه آنهاست؛ به اضافه دختري به نام الي كه به دعوت سپيده همسفر اين گروه شده است. الي مربي مهد كودك دختر سپيده است و قصد سپيده از اين دعوت، آشنا كردن او با احمد به نيت ازدواج احتمالي آنهاست. آنها به ويلايي مي رسند كه...